داستان راهب شدن

ساخت وبلاگ
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟»
رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدایی که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود...
صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی» مرد با ناامیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد. راهبان صومعه باز هم وی را به صومعه دعوت کردند، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند. آن شب باز هم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود، شنید...
صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان باز هم گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی» این بار مرد گفت: «بسیار خوب، بسیار خوب، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم... اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سؤال را بدانم این است که راهب باشم، من حاضرم. بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند: «تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سؤال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»

دانلود براي شما...
ما را در سایت دانلود براي شما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عابد download4u بازدید : 260 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1391 ساعت: 20:30